سوارکار به سرعت در حال تازیدن بود. به نظر می‌رسید به جای مهمی میرود. دیگری در کنار جاده ایستاده بود فریاد زد: کجا می روی؟ سوار پاسخ داد: نمی‌دانم از اسب بپرس!

این داستان زندگی اغلب مردم است، کسانی که سوار بر اسب عادت‌هایشان هستند بدون هیچ ایده‌ای.!


آرشیو رایگان کتاب کمیاب منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

6539 اجناس فوق العاده سهی چت|چت سهی|چت روم رزگل نجوم و کیهان‌شناسی آشنایی با چرم و آموزش چرم دوزی ساتیر درسبد سرویس های ایتاطلایی